-
هندی
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 02:55
-
کاجول
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 02:52
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 02:19
این عکس منو یاده ....... میندازه
-
کسی اینجا حضورم را نفهمید
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 01:50
کسی اینجا حضورم را نفهمید......کلام بی غروزم را نفهمید گذشتم از پل تنهایی شب.....کسی رنج عبورم را نفهمید یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمیداند نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم ولی افسوس اوهرگزنگاهم رانمیخواند به برگه گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس ................... او گل را به...
-
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب.....
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 01:30
تنها دلیل زندگیم با یه غمی دوست دارم داغ دلم تازه می شه اسمت و وقتی میارم وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر مگه نگفتم چشمات و از چشم من هیچ وقت نگیر حرف من و به دل نگیر همش مال غریبیه تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه زود تر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه دیوار خونمون پر از سایه و غصه و غمه تحملی که تو دادی...
-
کاش ای تنها امید زندگانی
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 01:05
کاش ای تنها امید زندگانی می توانستم فراموشت کنم یا شبی ای آتش سوزان عشق در مهیب سینه خاموشت کنم آرزوی من تو بودی این گل تقدیم به اون کسی که منو دوست داره ت قلبم رو شکستی اما باز دوست دارم ولی .......................................... از نگاهت خوندمو ......................... شاید یروزم برگردی..........................